غوطه ور کردن (دِ رَ مَ دَ) فروبردن چیزی یا کسی را در آب. سر در آب فروبردن. غوطه دادن. غوته دادن. رجوع به غوطه و غوته شود ادامه... فروبردن چیزی یا کسی را در آب. سر در آب فروبردن. غوطه دادن. غوته دادن. رجوع به غوطه و غوته شود لغت نامه دهخدا
غوطه ور کردن فرو بردن کسی یا چیزی را در آب، غرق کردن ادامه... فرو بردن کسی یا چیزی را در آب، غرق کردن تصویر غوطه ور کردن فرهنگ لغت هوشیار
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن submerger ادامه... submerger تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به فرانسوی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن ডুবিয়ে দেওয়া ادامه... ডুবিয়ে দেওয়া تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به بنگالی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن daldırmak ادامه... daldırmak تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن membenamkan ادامه... membenamkan تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به اندونزیایی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن onderdompelen ادامه... onderdompelen تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به هلندی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن sommergere ادامه... sommergere تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به ایتالیایی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن sumergir ادامه... sumergir تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به اسپانیایی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن занурювати ادامه... занурювати تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به اوکراینی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن untertauchen ادامه... untertauchen تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به آلمانی
غوطه ور کردنغوطِه وَر کَردَن submergir ادامه... submergir تصویر غوطه ور کردن دیکشنری فارسی به پرتغالی